داستان شرکت من
این داستان بوجود اومدن اولین اتوماسیون شرکتی رایگان در ایرانه
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود غیر از خدا هیچکس نبود
پسری بود به نام فرخ
فرخ ابراهیمی نژاد :) نمیدو نست دقیقاً نژادش به حضرت ابراهیم میرسه یا نه :) پایان داستان میفهمین چرا این نرم افزار عمومی شد؟ و هدفش چیه داستان شروع میشه
بابای فرخ شرکتی دارن و میخواستن یک سیستم نظارتی برای کارمنداشون بگیرن فرخ رفت تو بازار و حسابی گشت نمونه هایی از سیستم های ورود خروج دید که به 2 شکل بودن یکی کارتی و یکی انگشتی توی اینترنت درباره شون تحقیق کرد و از کسایی پرسید که این سیستم هارو داشتن
برای کارتی میگفتن
کارت ها رو میدن دست دوستاشون کارت هارو براشون میزنن کلی هزینه میکنین اخرشم چیزی که باید نمیشه برای انگشتی هم میگفتن هزینهی زیادی باید بکنین ولی در نهایت میرن با مسئول ای تی دوست میشن ساعتاشون رو درست میکنن خلاصه فرخ دید خیلی سیستم های موجود مسخره هستن
پس باید چیکار کرد ؟
به دفتر کاوه رفت و با پدرش صحبت کرد و گفت بهشون گفت که داستان اینا اینجوریه و بابا هم گفتن خوب بد نیست ورود خروج ها رو بدونیم ولی کافی نیست به این نتیجه رسیدن خیلی مهم تر این هست که بدونن در طول روز چه کاری کارمندان انجام میدن اصلا مهم نیست اگر ساعت 9 بیان تا 6 پشت سیستم هاشون بشینن مهم اینه چه نتیجه ای دارن وچکاری انجام میدن در طول روز دقیقا
اگر ندونیم دارن چه کار میکنن با این شرایط چه فایده داره فقط کلیک کنن یا بازی کنن چطور تشخیص بدیم چه سودی برای ما داشتن؟ مشکل مدیران اینه که نمیدونن کارمندانشون واقعا دارن کار میکنن یا مدیر پاشو از اتاق بیرون بزاره مشغول خوش گذرونی میشن باید نتایجشون هرروز ثبت بشه براحتی بشه تشخیص داد کی چه روزی چه کاری انجام داده و ناظرش هم به عملکردش رتبه بده.
بشه اخر ماه واقعا این اضافه کار هارو تایید کرد
فرخ حس خوبی داشت داشتن به یک نتیجه ای میرسیدن فرخ گفت بتونیم ببینیم مرخصی هاروهم خیلی خوبه چون مدیر بهتر میتونه شرایط شرکت رو تشخیص بده و حقوق ها رو اضافه یا کم نده و باید بتونیم
کارهای انجام شده تو هر روز یعنی بقولی نتایج کارمندان رو هم ببینیم تا سیستم نظارتی واقعی باشه و کارمندان کم کاری نکنن و بدونن که اخر روز باید نتیجههای اون روز رو تو سیستم ثبت کنن نه اینکه دیرتر برن کاری نکنن توقع اضافه حقوقم داشته باشن این که ضرره و ناظری هم تعریف میکنیم تو سیستم که چک میکنه و امتیاز میده بهشون و خوب باید ورود خروج هارو هم ببینن کی در چه ساعتی و دقیقه ای اومده
سیستم بگه تاخیر داشته یا نه و تعداد تاخییر های هر ماه هم مشخص بشه برای هر کارمند و تعداد روز هایی که کار کرده در هر ماه و ... خوب کلیت کار برای فرخ مشخص شد
باز به بازار رفت
و بازارو گشت دید اصلاً ما در ایران نمیدونیم سیستم نظارتی چیه متأسفانه ورود خروج اومده فقط همون 2 مدل :) که بدردم نمیخورن فرخ خندش گرفته بود بی دلیل خیلی هم گرون هستن . چون فرخ رشتم کامپیوتر بود و قبلاً هم یه سری کارا توی رشتم انجام داده بود
مثلا در جشنواره وب ایران مقام اول رو بدست اورده بود وکارهای دیگه از این دست
تصمیم گرفت برای شرکت بابا این برنامه رو تولید کنه و مدتی ازش استفاده کردن
تأکید داشت هیچکس نباید اطلاعات رو بتونه تغییر بده از اول که سرنوشت دستگاههای ورود خروج برای شون پیش نیاد و همینطور هم برنامه رونوشتم ورود خروجها تعداد روزهایی که کارمندان در ماه کار کردن کارهایی که در هرروز انجام دادن + نظر ناظر, مرخصیها ,بخش مالی تعریف ناظر برای کارمندان که بتونن نتایج هر کارمند در هرروز و در کل ماه و... رو بهراحتی ببینن و سیستم همهچیز رو محاسبه میکنه هر روز هم داره قسمتهایی بهتر بهش اضافه می کنه مثل سیستم مالی جلسات اندیکاتور و...
بعد از مدتی فرخ دید
هم بابا خیلی خیالشون راحتتر شده هم خود کارمندان دارن بیشتر تلاش میکنم و با مدیر دیگه درگیری ندارن چون میدونن باید آخر روز نتایج رو وارد کنن بیشتر سعی میکنن و کمتر زمانشون رو به بطالت میگذرونن اوایل تاخیر ها زیاد بود ولی بعد از چند روز که دیدن تو سیستم چقدر خوب ثبت میشه هیچ جور نمیشه تغییرش داد بموقه میومدن و مشکلات حل شد شرایط شرکت خیلی بهتر شده بود حتی اگه کارمند کاری نداشت برای اینکه نتایجش کم نباشه شرکت رو تمیز میکرد و در نتایج اون روزش این رو هم اضافه میکرد حس خوبی بین همه به وجود اومده بود بابا فرخ دیگه نیاز نبود دعوا کنن و داد بزنن سر کارمندا چون کارمندان دیگه ناظرشون هوشمند شده بود
فرخ احساس کرد که این سیستم برای همهی شرکتهای خصوصی لازمه بعضی مدیران اعتقاد دارن کارمندان در بخش خصوصی فقط روزی90 دقیقه کار مفید میکنن از اون 8 ساعت که باید انجام بدن با این سیستم هم کارمندان خیلی کارشون بهتر شد هم مدیر امنیت و آرامش پیدا کرد و بازده بهشدت بالا رفت فرخ به نزدیکانش گفت که میخواد این سیستم رو به همه بده تا عمومی بشه.
فرخ از خودش پرسید چرا کاری نکنم که همه بتونن ازش استفاده کنن بهش پیشنهاد شد که باقیمت بالا بره برای شرکتهای مختلف نسخههای محلی شده نصب کنم که دید این رسالتش نیست
تصمیم گرفت بهصورت عمومی برای همه و رایگان تا جایی که بتونه از پس هزینه و... بر بیاد بزاره همه استفاده کنن فرخ جایی خوند
جان اف کندی، سی و پنجمین رئیسجمهور آمریکا گفته نپرس کشورم برای من چه کرده، بگو من برای کشورم چه کردم
این بود داستان اتوماسیون رایگان شرکتی ایران
میتونین در سایت شرکت من دات کام ازش استفاده کنید
شرکت من دات کام مراقب هوشمند شرکت من است
دوست تون دارم مدیران ایرانزمین
انشاالله برای شما مفید واقع بشه
:-)
فرخ ابراهیمی نژاد
شعار ما
شرکت من دات کام مراقب شرکت من است :-)